ترجمه مقاله

عظب

لغت‌نامه دهخدا

عظب . [ ع َ ] (ع مص ) به سرعت جنبانیدن پرنده دمغزه را. (از منتهی الارب ): عظب الطائر؛ آن پرنده «زمکاء» و دم خود را بسرعت حرکت داد. (از اقرب الموارد). || لازم گرفتن کسی را و شکیب کردن . عُظوب .و رجوع به عظوب شود. || قیام نمودن بر مال خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || خشک گردیدن جلد. (از منتهی الارب ): عظب جلده ؛ پوست او خشک گردید. (از اقرب الموارد). || درشت گردیدن دست از کار کردن . (از منتهی الارب ): عظبت یده ؛ دست او از کار کردن درشت شد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله