ترجمه مقاله

عظم

لغت‌نامه دهخدا

عظم . [ ع ِ ظَ ] (ع اِمص ) بزرگی و کلانی ، خلاف صِغر.(منتهی الارب ). بزرگی و بزرگواری . (السامی ). بزرگی . (مهذب الاسماء). مقابل صغر. (از اقرب الموارد). حشمت وعظمت و جسامت و هنگفتی و پری . (ناظم الاطباء) : لعظمک فی النفوس تبیت ترعی بحفاظ و حراس ثقات . (تاریخ بیهقی ص 192). عرصه ٔ آن ولایت از عظم شرف و علو همت خویش تنگ یافت . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 232).
ترجمه مقاله