ترجمه مقاله

عفاا

لغت‌نامه دهخدا

عفاا. [ ع َ فَل ْ لاه ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ، صوت مرکب ) مخفف عفااﷲ عنک ، یا عفااﷲ عنه . خدا ببخشایاد! و آن در تداول فارسی در مورد تحسین بکار رود، و گاهی با «از» و«ز» همراه است . (از فرهنگ فارسی معین ) :
اگر ماند ایدر ز تو نام زشت
نیابی عفااﷲ خرم بهشت .

فردوسی .


گرفتم درد دل بینی و جان دارو نفرمائی
عفااﷲ پرسشی فرمای کای بیمار من چونی .

خاقانی .


جهان سرای غرور است و دیو نفس هوا
عفااﷲ آنکه سبکبار و بیگناه برست .

سعدی .


عفااﷲ چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می آورد.

حافظ.


هم عفااﷲ ز صبا کز تو پیامی می داد
ورنه در کس نرسیدیم که از کوی تو بود.

حافظ.


- ای عفااﷲ ؛ ای کسی که خداوند او راببخشاید! چون پدربیامرز. (از فرهنگ فارسی معین ) :
معنی دعوت بسی بنموده ما را در حضور
ای عفااﷲ دعوی دعوات در غیبت چرا؟

سنائی .


ای عفااﷲ خواجگانی کز سر صفرای جاه
خوانده اند امروز اباداﷲ بر خضرای من .

خاقانی .


ناله ها کردم چنان کز چرخ بانگ آمد که بس
ای عفااﷲ در تو گوئی ذره ای زان درگرفت .

خاقانی .


آن زمان کز بهر دونان عشق او خلعت برید
ای عفااﷲ خود نصیب من کله واری نماند.

خاقانی .


- عفااﷲ عما سلف ؛ خداوند آنچه را گذشته است بخشید، و آن مقتبس از آیه ٔ 96 سوره ٔ 5 (المائدة) از قرآن کریم است ، و در تداول فارسی زبانان به عنوان مثل به کار رود، نظیر: مضی مامضی ، و بر گذشته ها صلوات . (از امثال و حکم دهخدا).
- عفااﷲ عنک ؛ خدا از گناهانت درگذرد! (فرهنگ فارسی معین ).
- || خدا ترا اصلاح کند و عزیز گرداند! (فرهنگ فارسی معین ).
- عفااﷲ عنه ؛ خداوند از او (مذکر) در گذرد. خدا گناهان او را ببخشایاد! (فرهنگ فارسی معین ).
- عفااﷲ عنها ؛ خداوند از او [ مؤنث ]، آنها [ جمع ] درگذرد. (فرهنگ فارسی معین ) : دواعی انتقام ... باعث و محرض آمد بر آنک مواد فساد ملک ناصرالدین قباجه - عفااﷲ عنها- به کلی قطع کند. (جوامع الحکایات ج 1 ص 10).
ترجمه مقاله