ترجمه مقاله

عفیفة

لغت‌نامه دهخدا

عفیفة. [ ع َ فی ف َ ] (ع ص )مؤنث عفیف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زن پارسا؛ أی پاکدامن . (دهار). زن پارسا و پرهیزگار از حرام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ذاتی را نامند که او را صفت چیرگی بر شهوت و تملک نفس بغایت باشد. به عبارت دیگر زن سخت پاکدامن را عفیفه گویند. و شرعاً زنی را نامند که از وطی حرام بری و از تهمت چنین نسبتی به او معصوم باشد. و این چنین زن است که اگر بسوی او افترا و تهمتی روا دارند، درباره ٔ مفتری لعان واجب گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). ج ، عَفیفات و عَفائف . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عفیفه شود.
ترجمه مقاله