ترجمه مقاله

عف

لغت‌نامه دهخدا

عف . [ ع َ ] (اِ صوت ) آواز سگ . (آنندراج ). عفعف . عفف . رجوع به عفعف و عفف شود.
- عف کردن ؛ عفعف کردن . آواز سگ کردن :
مژده ٔ عفو برای دل خود خواهد یافت
عاشقت را چو سگ کوی تو عف خواهد کرد.

ابونصر نصیرای بدخشانی (از آنندراج ).


گر چه که سگ عربده خندان کند
خنده و عف از بن دندان کند.

میرخسرو (از آنندراج ).


ترجمه مقاله