ترجمه مقاله

عقاب

لغت‌نامه دهخدا

عقاب . [ ع ِ ] (ع مص ) شکنجه کردن . (از منتهی الارب ). مؤاخذه کردن کسی را بر گناه ، و اسم آن «عقوبة» می شود. (از اقرب الموارد). عقوبت کردن . (دهار). جزای گناه و عمل بد کسی را دادن . (فرهنگ فارسی معین ). عذاب نمودن و شکنجه کردن . (غیاث اللغات ). || در پی کردن . (منتهی الارب ). || از پی کسی درآمدن . (دهار). || خواستن از اسب دویدن پس از دویدن را. (از اقرب الموارد). || به نوبت کاری کردن . (دهار). || غنیمت یافتن . (دهار).
ترجمه مقاله