عقده ٔ گردون
لغتنامه دهخدا
عقده ٔ گردون . [ ع ُ دَ/ دِ ی ِ گ َ ] (اِخ ) کنایه از رأس و ذنب ، و هر دو را عقدتین گویند و این اصطلاح اهل تنجیم است . (آنندراج ). و رجوع به عقدة و عقده و عقدتین شود :
عقد ابروی قضا از پی تسکین شغب
گشته با عقده ٔ گردون به سیاست انباز.
عقد ابروی قضا از پی تسکین شغب
گشته با عقده ٔ گردون به سیاست انباز.
اوحدالدین انوری (از آنندراج ).