ترجمه مقاله

عقم

لغت‌نامه دهخدا

عقم . [ ع َ ] (ع مص ) خشک گردیدن پیوندها. (از منتهی الارب ). خشک شدن مفاصل .و فعل آن مجهول بکار رود. (از اقرب الموارد). حدیث تعقم اصلاب المشرکین ، به همین معنی است . || (اِمص ) نازاینده شدن زن و قبول نکردن رحمش آب مرد را. (از منتهی الارب ). نازاینده شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). سترون شدن . عقیم شدن رحم . عُقم . عَقَم . || عقیم کردن خداوند رحم را. || سکوت کردن و خاموش شدن . (از اقرب الموارد). عَقَم . (منتهی الارب ). و رجوع به عَقَم شود.
ترجمه مقاله