ترجمه مقاله

عقنقل

لغت‌نامه دهخدا

عقنقل . [ ع َ ق َ ق َ ] (ع اِ) رودبار بزرگ فراخ . (منتهی الارب ). وادی بزرگ و گشاده . (از اقرب الموارد). || ریگ توده ٔ برهم نشسته . || روده ٔ سوسمار. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کاسه ٔ بزرگ . (منتهی الارب ). قدح . (اقرب الموارد). || شمشیر. (منتهی الارب ). سیف . (اقرب الموارد). نون و قاف آن زائد است برای الحاق به «سفرجل ». ج ، عَقاقل . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله