ترجمه مقاله

عقیق

لغت‌نامه دهخدا

عقیق . [ ع َ ] (اِخ ) وادیی است نزدیک مدینه . وموضعی است به مدینه و به یمامة و به طائف و به تهامة و به نجد و شش موضع دیگر. ج ، أعقّة. (از منتهی الارب ). نام چند وادی است در بلاد عرب ، از آن جمله است : عقیق عارض یمامة، که وادی وسیعی است و چشمه های گوارایی دارد. و نیز در ناحیه ٔ مدینه عقیقی است دارای چشمه ها و نخلها، و برخی آن را دو عقیق دانند به نام عقیق اکبر و عقیق اصغر. و دیگر عقیق البصرة است و آن وادیی است به دنبال سفوان . و عقیق دیگری است که سیل آن در غور تهامه جاری میشود. و عقیق تمرة در نزدیکی تبالة و بیشه است و برخی آن را همان عقیق یمامة دانند. دیگر وادیی است از آن بنی کلاب . نام عقیق در اشعار شاعران عرب بسیار آمده است که غالباً تشخیص اینکه کدام یک از این عقیقها است مشکل است . (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله