ترجمه مقاله

علث

لغت‌نامه دهخدا

علث . [ ع َ ل َ ] (ع مص ) بسختی جنگیدن و کارزار کردن . (از اقرب الموارد). || ملازمت بر کارزار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گرفتن برای از هم دریدن . (از اقرب الموارد). || (اِ) سختی کارزار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آنچه با گندم و جو مخلوط شده است و باید آن را بیرون افکند. (از اقرب الموارد). || گندمی که با جو مخلوط شده باشد. (از المنجد). || طعامی که با جو مخلوط باشد. (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله