ترجمه مقاله

علج

لغت‌نامه دهخدا

علج . [ ع ِ ] (ع ص ) قیّم و نیکودارنده . || درشت و قوی . || غیرعرب کافر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کافر و بی دین ، خواه عرب باشد یا غیر آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || مردی که موی صورتش روئیده باشد. (از اقرب الموارد). || (اِ) خر. || خر وحشی فربه و توانا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || نان گرده ٔ درشت کرانه . (منتهی الارب ). گرده نان درشت کرانه . (از اقرب الموارد). ج ، عُلوج ، أعلاج ، عِلَجة.
ترجمه مقاله