ترجمه مقاله

علف خوار

لغت‌نامه دهخدا

علف خوار. [ ع َ ل َ خوا / خا ] (نف مرکب ) هرکه علف خورد. علف چر. گیاهخوار. علف خواره . || (اِ مرکب ) چراگاه و علف زار. (ناظم الاطباء). علف چر : علفخوار و مرغزارها قوریغ کردند و از چرانیدن چهارپایان محفوظ گردانید. (جهانگشای جوینی ). از چرانیدن چهارپایان محفوظ گردانید تا علفخوار نگردد. (جهانگشای جوینی ). رسول بدو فرستاد که ما را علفخوار معین کنی . (جهانگشای جوینی ).
ترجمه مقاله