ترجمه مقاله

علق

لغت‌نامه دهخدا

علق . [ ع َ ] (ع مص ) دشنام و ناسزا دادن . (از اقرب الموارد). || آزردن به زبان . || چریدن شتر سرهای درختان را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مکیدن انگشت . (از اقرب الموارد). || چسبیدن زالو در حلق شخص (فعل آن مجهول بکار میرود). (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) بهترین هر چیزی . || انبان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || خنور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درختی که بدان پوست پیرایند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || دشنام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شکافی که از جالباسی و امثال آن در لباس پیدا میشود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله