ترجمه مقاله

علهز

لغت‌نامه دهخدا

علهز. [ ع ِ هَِ ] (ع اِ)کنه ٔ کلان . (منتهی الارب ). کنه ٔ بزرگ . (از لسان العرب )(تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || نوعی از خوردنی که از خون و پشم در تنگ سال سازند. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). پشم شتر که با خون کنه مخلوط باشد. (از لسان العرب ) (تاج العروس ). خون خشک که پشم شتر در آن کوبیده میشد و در قحطسالیها خورده میشد. (از لسان العرب ) (متن اللغة). || ماده شتر کلانسال که در آن اندکی قوّه باشد. (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || گیاهی است که به بلاد بنی سُلَیم روید. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). در لسان العرب آمده است : چیزی است که به بلاد بنی سلیم روید.و آن را ریشه ایست مانند ریشه ٔ گیاه بَردی . (از لسان العرب ) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).
ترجمه مقاله