ترجمه مقاله

علوفة

لغت‌نامه دهخدا

علوفة. [ ع َ ف َ ] (ع اِ) هرچه ستور بخورد آنرا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنچه از علف خورند. (ازلسان العرب ). ج ، عُلَف (اقرب الموارد)، عُلْف (منتهی الارب )، عَلائف . (لسان العرب ). عُلوفه (در تداول فارسی زبانان ). || (ص ) ناقه و گوسپند که علوفه به خوردن دهی آن را و به چرا نگذاری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شتر ماده یا گوسفندی که برای فربه شدن ، علف داده شود و به چرا فرستاده نشود. (از لسان العرب ). این لغت برای مفرد و جمع به کار میرود. (از اقرب الموارد). رجوع به عَلیفة و مُعلّفة شود. گوسفند پرواری . || شتر طلح خوار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله