عمارت پذیر
لغتنامه دهخدا
عمارت پذیر. [ ع َ / ع ِ رَ پ َ ] (نف مرکب ) قابل آبادانی و زراعت . (ناظم الاطباء). آبادی پذیر. آبادانی پذیر. که قبول تعمیرو مرمت و ساختمان کند. سزاوار آبادانی :
چو آمد بجایی که بود آبگیر
بر و بوم آنجا عمارت پذیر.
چنین گفت با پور دهقان پیر
که تفلیس از او شد عمارت پذیر.
شبان گفت کای خسرو تخت گیر
بتاج تو عالم عمارت پذیر.
چو آمد بجایی که بود آبگیر
بر و بوم آنجا عمارت پذیر.
نظامی .
چنین گفت با پور دهقان پیر
که تفلیس از او شد عمارت پذیر.
نظامی .
شبان گفت کای خسرو تخت گیر
بتاج تو عالم عمارت پذیر.
نظامی .