ترجمه مقاله

عمر

لغت‌نامه دهخدا

عمر. [ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن موسی بن عبیداﷲبن معمر. مشهور به ابن معمر.از فرماندهان شجاع قرن اول هجری . وی به کمک ابن اشعث بر عبدالملک بن مروان خروج کرد. و در واقعه ٔ دیرالجماجم شرکت داشت . و سرانجام به سال 83 هَ .ق . در خراسان دستگیر و به امر حجاج کشته شد. (از الاعلام زرکلی ).رجوع به مآخذ ذیل شود: تهذیب التهذیب ج 7 ص 501، غایةالنهایة ج 1 ص 598 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 156.
ترجمه مقاله