ترجمه مقاله

عمق

لغت‌نامه دهخدا

عمق . [ ع َ ] (ع اِ) غوره ٔ خرما در آفتاب نهاده جهت خشک شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کرانه ٔ دشت دور از دیدار. (منتهی الارب ). نواحی دوردست از مفازه و بیابان . (از اقرب الموارد). ج ، اَعماق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عُمق . رجوع به عُمق شود. || مغ چاه و وادی و کوه و جز آن . (منتهی الارب ). قعر چاه و دره و وادی و امثال آن . (از اقرب الموارد). ج ، اَعماق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). عُمق . عُمُق . رجوع به عُمق شود.
ترجمه مقاله