ترجمه مقاله

عمه

لغت‌نامه دهخدا

عمه . [ ع َ م َه ْ ] (ع مص ) سرگشته گردیدن . دودِله شدن . (از منتهی الارب ). مردد شدن در گمراهی و سرگردان شدن در منازعه یا در انتخاب طریق . (از اقرب الموارد). عَمه . عُموه . عموهیة. عَمَهان . رجوع به عموه شود. || بی نشان گردیدن زمین . (از منتهی الارب ). عمهت الارض ؛ زمین بدون نشان گردید و آن را علائمی موجود نبود تا راه نجات را بنمایاند. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله