ترجمه مقاله

عناش

لغت‌نامه دهخدا

عناش . [ ع ِ ] (ع مص ) دست بگردن یکدیگر شدن در جنگ . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معانشة. رجوع به معانشة شود. آویزان شدن . آویختن . || (ص ) با دشمن پیکار و کارزار کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ).کسی که با خصم خود بجنگد، و از آن قبیل است «أسد عناش »، و آن توصیف با مصدر است . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله