ترجمه مقاله

عنان زن

لغت‌نامه دهخدا

عنان زن . [ ع ِ زَ ] (نف مرکب ) که عنان زند. که لگام و دهانه زند. || که رام و مطیع کند. که به اطاعت درآورد. که تسلیم کند :
کرشمه کردنی بر دل عنان زن
خمارآلوده چشمی کاروان زن .

نظامی .


ترجمه مقاله