ترجمه مقاله

عنزة

لغت‌نامه دهخدا

عنزة. [ ع َ ن َ زَ ] (اِخ ) ابن اسدبن ربیعةبن نزار. از عدنان . جدی است جاهلی . و از جمله منازل فرزندان وی در عهد جاهلیت «جبال السراة» بود. و آنان صنمی به نام سعیر داشتند. بعد از اسلام در عین التمر از صحرای عراق فرودآمدند، سپس به نواحی خیبر کوچ کردند و اکنون عشایر بزرگی را در بادیه ٔ شام تشکیل میدهند. (از الاعلام زرکلی از السبائک و اللباب و جمهرةالانساب ). رجوع به منتهی الارب شود.
ترجمه مقاله