ترجمه مقاله

عنزة

لغت‌نامه دهخدا

عنزة. [ ع َ ن َ زَ ] (ع اِ) نوعی از نیزه چه است میان نیزه و عصا که در بن آهن دارد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). شبیه است به عکازة، درازتر از عصا و کوتاهتر از نیزه و آهنی در انتهای آن باشد: جاء یتوکاء علی عنزة؛ یعنی آمد در حالی که بر عنزه ای تکیه می داد. (ازاقرب الموارد). || جانورکی که دبر شتر راگیرد، و یا جانوری است مانند راسو که در فرج ماده شتر خفته درآید و در آن پنهان گردد و ماده شتر در حال بمیرد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عَنَز، عَنَزات . (اقرب الموارد). || دَم تبر. (منتهی الارب ) (آنندراج ): عنزة الفاس ؛ حد و تیزی تیشه . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله