ترجمه مقاله

عواء

لغت‌نامه دهخدا

عواء. [ ع ُ ] (ع مص ) دهن پیچیده بانگ کردن سگ ، یا آواز زشت دراز برآوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). پیچاندن سگ خطم و پیش ِ بینی خود را و آواز دادن و یا آواز بلند دادن وی در حالی که صدای او صاف نباشد. (از اقرب الموارد). || خم دادن چیزی را. || به سی سالگی رسیدن مرد و قوی دست گردیدن او و سخت پیچیدن پنجه ٔ دیگران را. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دروغ داشتن سخن کسی را و برگردانیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). تکذیب کردن کسی را و دروغ داشتن سخن او را. (از ناظم الاطباء). رد کردن شخص سخنان کسی را که از او غیبت کرده است . (از اقرب الموارد). || بسوی فتنه خواندن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عَی ّ. عَوّة. عَویّة.
ترجمه مقاله