ترجمه مقاله

عواطف

لغت‌نامه دهخدا

عواطف . [ ع َ طِ ] (ع اِ) ج ِ عاطفة. (از اقرب الموارد). رجوع به عاطفة شود. مهربانیها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مهربانیها و عطوفتها و احسانها و نیکوئیها و نعمت ها و شفقت ها. (ناظم الاطباء) : تمامی ابواب مکارم و انواع عواطف را بی شک نهایتی است . (کلیله و دمنه ). یک حاجت باقی است که در جنب عواطف ملکانه خطری ندارد. (کلیله و دمنه ).
یا رب که آب دریا چون نفسرد ز خجلت
چون بیند این عواطف بیرون از اعتدالش .

خاقانی .


جائی که عواطف قرابت و شوافع اخوت قائم بود این معنی مستغرب نبود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 175).
ترجمه مقاله