ترجمه مقاله

عودة

لغت‌نامه دهخدا

عودة. [ ع َ دَ ] (ع ص ، اِ) مؤنث عود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ماده شتر و یا گوسپند کلانسال . (ناظم الاطباء). رجوع به عَود شود. و آن برای میش ماده به کار نمیرود. (از ذیل اقرب الموارد). ج ، عِوَد. (اقرب الموارد) : و چون بزرگ شود [ بچه ٔ ناقه ] و دندان ناب او بزرگ شود، نر را عود خوانند و ماده را عودة، و آن در چهارده سالگی بود. (تاریخ قم ص 177).
ترجمه مقاله