ترجمه مقاله

عوف

لغت‌نامه دهخدا

عوف . [ ع َ ] (اِخ )ابن اسلم بن احجن بن کعب ، از ازد ثُمالة. پدر بطنی بود. رجوع به ثمالة و الاعلام زرکلی ج 5 و اللباب شود.
ترجمه مقاله