ترجمه مقاله

عوم

لغت‌نامه دهخدا

عوم . [ع ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عائم . (ناظم الاطباء). رجوع به عائم شود. || ج ِ عائمة. (ناظم الاطباء).رجوع به عائمة شود. || سنون عوم ؛ تأکید است (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد)، یعنی سالهای بسیار. (ناظم الاطباء). و آن در تقدیر جمع عائم است ولی مفرد آن بکار نرود. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله