عیدگهلغتنامه دهخداعیدگه . [ گ َه ْ ](اِ مرکب ) عیدگاه . رجوع به عیدگاه شود : با دوست هم عنان به ره عیدگه شدیم در سر خمار روزه و بر لب شراب عید.طالب آملی (از آنندراج ).