ترجمه مقاله

عیص

لغت‌نامه دهخدا

عیص . (اِخ ) یکی از چهار پسر امیةبن عبدشمس اکبر است ، که هر چهار تن ، اعیاص قریش می باشند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). و رجوع به أعیاص شود.
- أبوالعیص ؛ یکی دیگر از چهار پسر امیه ، یعنی اعیاص قریش است . (از اقرب الموارد). و رجوع به اعیاص شود.
ترجمه مقاله