ترجمه مقاله

عیوب

لغت‌نامه دهخدا

عیوب . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عَیب . آهوها. عیب ها. نقص ها. رجوع به عیب شود : و کل امری ٔ یخفی علیه عیوبه . (تاریخ بیهقی ص 97).
دوصد چندان عیوبت برشمارد.

سعدی .


زن خوش منش دلنشین تر که خوب
که پرهیزگاری بپوشد عیوب .

سعدی .


- ستارالعیوب ؛ پوشنده ٔ عیب ها. پوشنده ٔ آهوها.
- || نامی از نامهای الهی . از صفات الهی است .
- عیوب در مرد ؛ از نظر فقهی هر یک از عیوب زیر پیش از ازدواج در مرد باشد حق فسخ نکاح با زن است : جنون ، خصاء، جب ، عنن و جذام . (از شرح لمعه ). و رجوع به هر یک از کلمات فوق در ردیف خود شود.
- عیوب فسخ نکاح درزن ؛ از نظر فقهی هر یک از عیوب زیر پیش از ازدواج در زن باشد حق فسخ نکاح با مرد است : جنون ، جذام ، برص ، عمی ، اقعاد، قرن ، رتق و افضاء. (از شرح لمعه ). و رجوع به هر یک از کلمات فوق در ردیف خود شود.
- عیوب قافیه ؛ آنچه برای قافیه عیب شمرده شود و عبارتست از: اقواء، اکفاء، ایطاء و شایگان . (از المعجم فی معاییر اشعار العجم ). رجوع به هر یک ازکلمات فوق در ردیف خود شود.
ترجمه مقاله