غاشیه بردوش
لغتنامه دهخدا
غاشیه بردوش . [ ی َ / ی ِ ب َ ] (ص مرکب ) کنایه از مطیع و فرمان بردار. (برهان ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 43) :
هست اسم علمت نام رسول قرشی
که بد از مرکب او غاشیه بردوش سروش .
هست اسم علمت نام رسول قرشی
که بد از مرکب او غاشیه بردوش سروش .
سوزنی .