ترجمه مقاله

غافقی

لغت‌نامه دهخدا

غافقی . [ ف ِ قی ی ] (اِخ ) ابن حرب . یکی از سران مردم مصر که بر عثمان بن عفان شوریدند و او را کشتند: در اوایل سنه ٔ خمس و ثلثین از هجرت سیدالمرسلین از مصر و کوفه و بصره جمعی کثیر به عزیمت آن که امیرالمؤمنین عثمان را از خلافت خلع نمایند ومسند ریاست را بوجود کسی که شایسته ٔ آن امر باشد بیارایند به مدینه آمده مصریان به مکان ذی مروة و کوفیان به منزل اعوص و بصریان به مقام ذی حسب نزول نمودند و کلانتر اهل مصر غافقی بن حرب بود و عبدالرحمن بن عدیس البلوی و کنانةبن بشر لیثی و سودان بن حمران السکونی در سلک اتباعش انتظام داشتند. (حبیب السیر چ خیام جزء 4 از ج 1 ص 510). مورخان در قاتل امیرالمؤمنین عثمان اختلاف کرده اند چه بعضی بر آن رفته اند که سودان او را به قتل رسانیدند و برخی گفته اند رومان بن سرحان سرش از تن باز کرد و زمره ای گفته اند که کنانةبن بشرکشنده ٔ او بود و طایفه ای آن امر را به غافقی و قنبرنسبت نموده اند... (حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 515).
ترجمه مقاله