غایبی
لغتنامه دهخدا
غایبی . [ ی ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی غایب . غیبت : تا ناپدید شوند بروشنائی آفتاب و این غایبی بامدادین بود. (التفهیم ).
غایبی مندیش از نقصانشان
کو کشد کین از برای جانشان .
غایبی مندیش از نقصانشان
کو کشد کین از برای جانشان .
مولوی .