ترجمه مقاله

غباد

لغت‌نامه دهخدا

غباد. [ غ ُ ] (اِ) بمعنی ابداع باشد که نوآوردن و نو ساختن و شعر نو گفتن است . (برهان ). || مردم بر حق را نیز گویند یعنی در فعل حق طرف نقیض را نگیرد و جانب کسی را ملاحظه نکند و روی نبیند و آنچه حق است بعمل آورد. (برهان ). سایس و عادل قهار را گویند. (انجمن آرا) (برهان ) (آنندراج ). این کلمه در اوستائی کواته مرکب از دو جزء: نخستین کوا بمعنی کی (شاه ) و جزء دیگر واته بقول بارتولمه بمعنی محبوب است وجمعاً یعنی کی محبوب و سرور گرامی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین : قباد). بنابراین معانی فوق مجعول است .
ترجمه مقاله