ترجمه مقاله

غذقذونة

لغت‌نامه دهخدا

غذقذونة. [ غ َ ق َ ن َ ] (اِخ ) اسم جامعی برای سرحدی است که مشتمل بر مصیصة و طرطوس و غیر اینهاست . آن را خذقذونة نیز گویند. طبرانی گوید: ابوزرعه ٔ دمشقی روایت کرد که از ابومسهر شنیدم که میگفت : یزیدبن معاویه چون به سن 34سالگی رسید از طرف پدرش به خلافت تعیین شد. یزید در دیر مران مقیم بود. در این هنگام رومیان عده ای از مسلمین را به اسارت گرفتند. و این خبر به یزید رسید، وی چنین گفت :
و ماابالی اذا لاقت جموعهم
بالغذقذونة من حمی و من موم .
اذا اتکات علی الانماط مرتفقا
ببطن مُرّان عندی ام کلثوم .
مقصود وی زنش ام کلثوم بنت عبداﷲبن عامربن کریز بود. معاویه از قضیه آگاه شده گفت : یا باید مقابله به مثل کند یا وی را خلع می کنم . یزید به حرکت آماده شد و به پدرش نوشت :
تجنی لاتزال تعد ذنباً
لتقطع حبل وصلک من حبالی .
فیوشک ان یریحک من بلائی
نزولی فی المهالک و ارتحالی .

(از معجم البلدان ).


ترجمه مقاله