غرال
لغتنامه دهخدا
غرال . [ غ َ ] (اِخ ) همدانی . صحابی است . سیف اشعاری درباره ٔ وی در ردة سروده است که در آن اسود العنسی کذاب را هجو می کند وکسانی را که وی را کشتند میستاید از آن جمله است :
یالیت شعری و التلهف حسرة
ان لا اکون ولیته برجالی .
یالیت شعری و التلهف حسرة
ان لا اکون ولیته برجالی .
(الاصابة فی تمییز الصحابة ج 5 ص 197).