ترجمه مقاله

غرت

لغت‌نامه دهخدا

غرت . [ غ ُ ] (اِ) جرعه ٔ آب یا هر آشامیدنی . یکبار به گلو فروبردن آب یا مایعی دیگر. آن مقدار از آب و مانند آن که به یک دم نوشند. در تداول عامه : یک غرت آب بیشتر نمیخورم . || (ص ) شخصی خودپسند خودآرای ، مبالغه کننده در بیان چیزهای راجع به خود. (فرهنگ نظام ).
- غرت و غراب ؛ متکبر و مغرور. (از فرهنگ نظام ). رجوع به غراب شود.
- امثال :
دو غرت و نیم باقی است . رجوع به دو غرت و نیم شود.
ترجمه مقاله