ترجمه مقاله

غرمه

لغت‌نامه دهخدا

غرمه . [ غ ُ م َ ] (ترکی ، اِ) گوشت سرخ کرده که برای زمستان محفوظ میدارند. || خورشی است که با گوشت و بقولات پخته می شود و اقسام دارد، مثل غرمه سبزی و غرمه به و غرمه کدو. احتمال میرود این لفظ، قورمه (به قاف ) و ترکی باشد که به معنی کباب است لیکن ممکن است قورمه ٔ ترکی از غرمه ٔ فارسی گرفته شده باشد. (فرهنگ نظام ). در ترکی آذری به قاف تلفظ شود و آن به معنای گوشتی است که به طرز مخصوصی می پزند و برای زمستان نگاه میدارند. این کلمه مأخوذ از قورماق (بریان کردن . کباب کردن ) است . رجوع به قورمه شود.
ترجمه مقاله