غروا
لغتنامه دهخدا
غروا. [ غ َرْ ] (اِ) قلم ناتراشیده . یراعه . (ناظم الاطباء) (فرهنگ شعوری ) :
چنان است آنکه بی تأدیب استاد
که باشد در نوشتن کلک غروا.
ظاهراً مصحف غرو است . رجوع به غرو شود.
چنان است آنکه بی تأدیب استاد
که باشد در نوشتن کلک غروا.
ابوالمعانی (از فرهنگ شعوری ).
ظاهراً مصحف غرو است . رجوع به غرو شود.