ترجمه مقاله

غریسة

لغت‌نامه دهخدا

غریسة. [ غ َ س َ ] (ع اِ) ج ، غَرائِس ، غِراس و جمع اخیر نادر است . (اقرب الموارد). خرمابن نورسته . || نهال نشانده تا که جای گیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). الفسیلة ساعة توضع حتی تعلق ؛ نهال خرماکه بنشانند تا جای گیرد. || هسته ای که آن را بکارند. النواة التی تزرع . || شجر العنب اول ما یغرس ؛ نهال تاکی که بکارند. (اقرب الموارد). || علم است مر داهان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). علم است برای کنیزان . (از تاج العروس ).
ترجمه مقاله