ترجمه مقاله

غری السمک

لغت‌نامه دهخدا

غری السمک . [ غ َ رَس ْ س َ م َ ] (ع اِ مرکب ) رطوبت منجمدی است که در شکم ماهی بینی دراز که خنزیرالبحر نامند و امثال آن بهم میرسد و بعضی سیاه و برخی سفید است . گرمی و خشکی آن کمتر از غری الجلود و در جمیع افعال مانند آن است و مداومت آن از روزی یک مثقال تا دو مثقال جهت سل مجرب می باشد، و ضماد آن جهت شقاق رخسار و برص مفید است ، و آنچه از نشاسته ٔ برنج و امثال آن ترتیب دهند در منافع قریب به اصل آن است ، و سریشم پنیر در صنایع غریبه عجیب الفعل است و در دستورات مذکورمی باشد. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ظاهراً صحیح کلمه غراالسمک است . رجوع به غرا و غراء و غراءالسمک شود.
ترجمه مقاله