ترجمه مقاله

غر

لغت‌نامه دهخدا

غر. [ غ َرر ] (اِخ ) جایگاهی است در دو روزه راه از هجر، راجز گوید: «فالغر ترعاه فجنبی جفر...». || نصر گوید: غر، آبی است از آن بنی عُقیل در نجد، و آن یکی از دو آب است که آنها را غران گویند. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله