ترجمه مقاله

غزر

لغت‌نامه دهخدا

غزر. [ غ َ ] (ع مص ) بسیارشیر گردیدن ناقه . (منتهی الارب ). بسیار شدن شیر. || بسیار شدن اشک چشم . (منتهی الارب ). || بسیار شدن باران . (مصادر زوزنی ). || بسیار شدن علم . (مصادر زوزنی ). || افزون گشتن چیز. (منتهی الارب ). اسم است به معنی کثرت . (اقرب الموارد): غزر آب ،و جز آن ، کثرت آن ، تقول : «ماطاب و نزر خیر مما خبث و غزر». (از اقرب الموارد). رجوع به ُغزر و غزارت شود. || نگاه کردن . (دزی ج 2 ص 210). || (اِ) آوندی است که آن را از گیاه دوخ و برگ خرما سازند. (از منتهی الارب )(آنندراج ). آنیة من حلفاء و خوص . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله