ترجمه مقاله

غسانیان

لغت‌نامه دهخدا

غسانیان . [ غ َس ْ سا ] (اِخ ) ملوک غسان . دولت غسانی در شمال غربی عربستان ، در ناحیه ای به نام حوران و بلقاء در مجاورت مستملکات دولت روم قرار داشت . و با آن دولت همان وضع را داشت که دولت لخمی با ایران ؛ یعنی نگهبان مرز روم در مقابل اعراب بادیه ، و ذخیره ٔ لشکری برای جنگهای آن دولت باایران بود. پادشاهان غسانی از طرف دولت روم عنوان فیلارک و لقب پاتریکیوس (بطریق ) داشتند. مواجب سالانه از آن دولت میگرفتند. پایتخت غسانیان شهر بصره بود که راه عربستان به شام از آنجا میگذشت . غسانیان بنا به گفته ٔ مورخان عرب از مهاجران جنوبی بوده اند که پس از کوچیدن از جنوب مدتی درتهامه بر کنار چشمه یا چاه آبی به نام غسان اقامت کرده بودند . و این نسبت رااز نام آن آب یافته اند. عربهای ساکن یثرب (مدینه )، که در عهد اسلام به نام انصار معروف شده اند خود را شعبه ای از غسانیان میدانستند. (رجوع به غسان شود). غسانیان در سده ٔ پنجم میلادی از تهامه به ناحیه ٔ حوران نامبرده کوچ کردند. امارت حوران در آن هنگام به دست طایفه ای از عرب به نام ضجاعمة بود که حکام انتصابی دولت روم و به اصطلاح رومی فیلارک آن ناحیه بودند. در اوایل سده ٔ ششم ضجاعمة برافتادند، و دولت روم امارت ناحیه را به مردی از غسانیان به نام حارث بن جبلة (529 م .) داد، و این منصب در خاندان او میراث شد. این خاندان را عربها به نام جد این حارث ، آل جفنه مینامیدند.بزرگترین پادشاه غسانیان همین حارث ابن جبلة بوده است که مدتی نسبتاً دراز پادشاهی کرد، و با سردار معروف رومی بلیزر در لشکرکشیهای او به ایران همراه بود، و چند بار با پادشاه حیره جنگهای سخت کرد، و بدین جهت در قبایل عرب نام وی معروف بود، و شاعران از او و حوادث او در اشعار خود یاد کرده اند، از جمله در معلقه ٔ حارث بن حلزة که در سبعه ٔ معلقه موجود است از وی یاد شده است . پس از حارث پسرش منذر سیزده سال پادشاهی کرد. آنگاه رومیان بدو بدگمان شدند و او را گرفته به جزیره ٔ سیسیل تبعید کردند، و در آنجا بود تا مرد. احتمال میرود که رنجش رومیان از امر غسانی بر سر مسأله ٔ مذهب بوده است ، چه غسانیان پیرو مذهب یعقوبی بودند که دولت روم با آن مخالف بود. پس از منذر چهار پسر او به ریاست ارشد آنان نعمان (با نعمان بن منذر لخمی اشتباه نشود) بر ضد رومیان قیام کردند و مرکز خودرا از شهر به بادیه انتقال دادند، و از آنجا بنای تاخت و تاز به مستملکات رومی گذاشتند، ولیکن رومیان نعمان را به فریب دستگیر کرده به قسطنطنیه بردند، و او را در آنجا به حبس نظر نگاه داشتند، از این رو در نوشته های رومیان ذکری از غسانیان دیده نمیشود، ولی قصایدی از بعض شاعران عرب هست که تاریخ انشای آنها پس از سقوط نعمان است و در آن قصاید نام امرائی از غسانیان است . این هم معلوم است که خسرو پرویز در سال 413م . سوریه و فلسطین را فتح کرد، و تا 629 آنجا را دردست داشت بنابر این اگر واقعاً پس از نعمان هنوز دولت غسانی وجود داشته است در این لشکرکشی ایران ، بایداز میان رفته باشد. پس از سال 629 که رومیان دوباره سوریه و فلسطین را از ایران پس گرفتند معلوم نیست که آیا دولت غسانی را از نو برقرار کردند یا نه ؟ در اخبار فتوح اسلامی از یک امیر غسانی به نام جبلةبن الایهم سخن رفته است که در لشکر روم بود و با مسلمانان جنگید و مسلمان شد و باز به مسیحیت برگشت ، و نیز از جنگ خالد ولید با امیر غسانئی به نام حارث الایهم خبری هست ، ولی هیچیک از این دو تن شناخته نشده اند. احتمال آن است که دولت غسانی پس از نعمان سابق الذکر از میان رفته ، و امرای کوچکی در گوشه و کنار از آن طایفه حکومت میکرده اند. بنا به قول ابن العبری غسانیان پس از زوال دولت خودشان دسته دسته شدند و به اطراف رفتند،و عده ای از آنان در دههای موصل و عراق تا زمان ابن العبری (سده ٔ هفتم هجری قمری ) بوده اند که بر مذهب یعقوبی ثابت مانده بودند. (از تاریخ اسلام تألیف فیاض چ 2 صص 39 - 40). در قاموس الاعلام ترکی نامهای پادشاهان غسانی بدین ترتیب آمده است : جفنه ، عمرو، ثعلبة، حارث ، جبله ، حارث ، منذر، نعمان ، جبلة، ایهم ، منذر، جفنة، نعمان ، نعمان ، جبلة، نعمان ، حارث ، نعمان ، منذر، عمرو، حجر، حارث ، جبلة، حارث ، نعمان ، ایهم ، منذر، جبلة. رجوع به مجمل التواریخ و القصص چ بهار، صص 173-178 و عیون الاخبار ج 1 ص 198 و ج 1 ص 4 ص 71 و جهانگشای جوینی ج 1 ص 163 و ج 2 ص 139 و حبیب السیر چ خیام جزء دوم از جلد اول ص 261 و ایران در زمان ساسانیان ص 395 شود.
ترجمه مقاله