ترجمه مقاله

غضراء

لغت‌نامه دهخدا

غضراء. [ غ َ ] (ع اِ) خوشی زیست . یقال : اباد اﷲ غضرأهم ؛ یعنی اهلک اﷲ طیب عیشهم . (منتهی الارب ): غضراءِ عیش ؛ فراوانی و خیر و غضارت آن . (از اقرب الموارد). || (ص ) الارض الطیبة العلکة الخضرة؛ زمین پاکیزه ٔ سبزرنگ نزدیک آب . || زمینی که گل نیکو دارد. (منتهی الارب ). ارض فیها طین حرّ. (اقرب الموارد) . زمین خوش خاک . (مهذب الاسماء). || گل خوش . (دهار). || زمینی که تانکنند درخت خرما نرویاند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، غَضاری ّ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله