ترجمه مقاله

غطی

لغت‌نامه دهخدا

غطی . [ غ َطْی ْ ] (ع مص ) غطی شباب ؛ پر از جوانی گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). پر شدن جوانی : غطی الشباب غَطیاً و غُطیاً؛ امتلأ. (اقرب الموارد). || غطی ناقه ؛ رفتن شتر ماده . (منتهی الارب ) (آنندراج ): غطی الناقة غطیاً؛ ذهبت فی سیرها. (از اقرب الموارد). || غطی لیل ؛ تاریک شدن شب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). تاریک شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || غطی لیل کسی را؛ پوشانیدن شخص را شب تاریکی خود. (منتهی الارب ).پوشانیدن شب تاریکی خود را بر کسی . (اقرب الموارد). || فروگرفتن چیزی را و پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ): غطی فلان الشی ٔ و علی الشی ٔ؛ ستره و علاه . (اقرب الموارد). فراپوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || غطی شجرة؛ بالیدن و دراز و گسترده شاخ شدن درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دراز شدن شاخه ٔ درخت و گسترده شدن آن بر زمین . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله