ترجمه مقاله

غلابی

لغت‌نامه دهخدا

غلابی . [ غ َ ] (اِخ ) محمدبن زکریابن دینار غلابی ، مکنی به ابوعبداﷲ. اویکی از روات سیر و احداث و مغازی و غیر آن بود. وی ثقه و صادق است . او راست : کتاب مقتل الحسین بن علی ، کتاب وقعه ٔ صفین ، کتاب الجمل ، کتاب الحرة، کتب مقتل امیرالمؤمنین ، کتاب الاجواد و کتاب المبخلین . (از فهرست ابن الندیم چ 1 مصر ص 157). صاحب تاج العروس کنیه ٔ او را «ابوبکر» آورده و به نقل از ابن اثیر گوید: غلابی از عبداﷲبن رجاء روایت کرد و طبرانی از وی روایت دارد. و غلاب نام یکی از اجداد او بود. - انتهی . در ریحانة الادب (ج 3 ص 160) آمده است : نسبت وی جوهری و از قبیله ٔ غلاب (به فتح غین و تخفیف لام ) است . او از وجوه و اعیان محدثان امامیه در اواخر قرن سیم هجرت و مورخ اخباری و کثیرالعلم بود. تألیفاتی در اخبار فاطمه (ع ) و جمل و صفین و مقتل حسین (ع ) و جز آنها دارد و به سال 298 هَ . ق . در گذشته است . - انتهی . رجوع به سیره ٔ عمربن عبدالعزیز ص 87 و 192 و الموشح ص 376 شود.
ترجمه مقاله