ترجمه مقاله

غلام ثعلب

لغت‌نامه دهخدا

غلام ثعلب . [ غ ُ م ِث َ ل َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالواحدبن ابی هاشم مطرز باوردی ، مکنی به ابوعمر و ملقب به غلام ثعلب . او یکی از ائمه ٔ لغت بود و به کثرت تصانیف مشهور است . به شغل تطریز لباس اشتغال داشت و از شهر باورد (= ابیورد واقع در خراسان ) بود، و چون مدتی با ثعلب نحوی مصاحبت داشت به غلام ثعلب ملقب گردید. وی به بغداد درگذشت . اوراست کتاب «الیواقیت »، «تفسیر اسماء الشعراء»، «المداخل » نسخه ٔ خطی درباره ٔ لغت ، «القبائل »، «یوم و لیلة»، «اخبار العرب » نسخه ٔ خطی «العشرات » نسخه ٔ خطی ، علاوه بر اینها به کتاب «فصیح » ثعلب و کتاب «العینی » و«الجمهرة» استدراکاتی دارد و به هر یک از آنها جزئی لطیف افزوده است . (از اعلام زرکلی ج 3 ص 938). صاحب روضات الجنات (چ 1 طهران ص 713) گوید: محمدبن عبدالواحدیکی از بزرگترین شاگردان ثعلب نحوی بود. وی به سال 261 هَ .ق . متولد شد. ابن برهان گوید: کسی در لغت از متقدمان و متأخران داناتر از او نبود. خطیب بغدادی در تاریخ خود گوید: اهل لغت بر او طعن میکردند و میگفتند: اگر مرغی در هوا بپرد، او به نقل ثعلب از ابن اعرابی از آن خبر دهد و در آن چیزی گوید، لیکن اهل حدیث او را تصدیق کنند و موثق شمارند. این تصانیف ازوست : شرح الفصیح ، فائت الفصیح ، غریب مسند احمد، الرجال الموشح ، فائت الجمهرة، فائت العین ، ما انکره الاعراب علی ابی عبیدة و جز آن . او به سال 345 هَ .ق . به بغداد درگذشت . صاحب کشف الظنون کتاب المکنون و المکتوم و کتاب المستحسن و کتاب الشوری و کتاب التفاحة را نیز به وی نسبت داده است . رجوع به کشف الظنون چ استانبول ج 2 ستون 1431 و 1458 و 1462 و ج 1 ستون 426 شود.
ترجمه مقاله